نتایج جستجو برای عبارت :

شنونده صبور حرف های دیگران باشید

تنهایی آدم رو کم‌طاقت می‌کنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها، موجودی غمگین و بی‌منطق می‌سازه. یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنونده‌ی بهانه‌‌های ریز و درشت‌مون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه ‌نفر که تویِ اوجِ بی ‌منطقی‌مون، صبور‌ترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون می‌دونیم حرفی که می‌زنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید
همه
ما عادت کرده ایم بیشتر از آنکه بشنویم،حرف بزنیم. در ضمن دوست داریم
دیگران نیز به حرفهای ما، هر چند کم اهمیت و تکراری، با دقت و توجه گوش
دهند. خوب حالا خود شما چقدر به دیگران گوش می دهید. منظورم این نیست که
شانه ای برای گریه های دیگران باشید، نه حداقل وقتی همکارتان با شما حرف می
زند حواستان با او باشد. یک شنونده خوب کسی است که با توجه کافی به حرفهای دیگران گوش دهد. شما می توانید برای این کار موارد زیر را انجام دهید:
- لابلای حرف های او بگوی
هر چقدر که می‌توانی صبور باشآرام و صبور...نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...!
"صبور باش" یعنی:آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، که نور آرامش حضورشتمام دلت را روشن کند...تمام دلت را به امید فردا که نه،به امنیت همین لحظهبه شیرینی همین الانروشنِ روشن کند...بگذار گریه‌هایت که تمام شد،آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت...
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و
سخنوری فنی است که بوسیله آن گوینده،شنونده را به سخن خود اقناع می کند .پس قصد و غرض ما از سخنوری همین دو نتیجه است که شنونده ، سخن ما را بپذیرد .هر سخنرانی‌ که می خواهد سخنرانی کند باید از این سه اصل مهم : چه گفتن ، چگونه گفتن و چرا گفتن پیروی کند . این سه اصل مهم گویندگی در گفتگو های روزمره هم به کار می رود.با توجه به آداب‌ و احوال مخاطب کاری کنید که دل شنونده را بدست بیاورید ، مخاطب را به درک مطلب حرفتان برسانید و در آخر در دل مخاطب انگیزه ، شور و
ما دردهایی داریم که نمی‌شود به هر کسی گفت. یا حتا نمی‌شود به هیچ‌کس گفت. اما نمی‌شود. دل آدمی می‌ترکد از نگفتن‌ها. سنگی می‌خواهد صبور. چاره چیست از بی‌سنگی و بی‌صبوری...
این‌جا را می‌نویسم و می‌چسبانم بالای صفحه. برای تو که مثل منی. خسته و دلگیر از گیر و دار روزگاه بی‌مروت. از زخم‌های خورده. از عذاب زخم‌های زده...
می‌توانی مثل من بنویسی همین پایین. شناس یا ناشناس، خصوصی یا عمومی فرقی نمی‌کند، انتخاب با خودت. این پست یک سنگ است. یک سنگ صبو
دلم می خواهد حرف بزنم ولی حرفام تکراریه ...
امروز بیست روز شعبه اقای ف تمام شد ...یه فکرایی گاهی تو ذهن ام میاد که از خودم ناامید میشم ..
من صبور بودم یا نبودم ..به هرحال دوست داشتم صبور باشم ولی الان سرریز شده ام ...یه مسیر طولانی راه رفتم والکی مغازه ها را نگاه کردم که حواسم پرت شه اما نشد ...
نشانه های انسان صبور
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: 
علامَةُ الصّابِرِ فِى ثَلاثٍ: اَوَّلُها، اَنْ لایَکْسِلَ، وَالثَّانِیَةُ، اَنْ لایَضْجُرَ، وَالثّالِثَةُ، اَنْ لایَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عز و جل لاِنَّهُ اِذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ، وَاِذا شَکا مِنْ رَبِّهِ عز و جل فَقَدْ عَصاهُ
نشانه انسان صبور در سه چیز است:◽️۱ـ اینکه کسل نمی‌شود.◽️۲ـ دل تنگ نمی‌شود.◽️۳ـ از پروردگارش شکایت نم
جایت اوج است و از این فاصله کوتاه قدم
و نگاهت به من افتاد که در جزر و مدم 
 
هر که خوبست خدا دارد و بد شیطان را
من ولی با که بسازم که نه خوب و نه بدم
 
از دل خویش صدای کمکی می شنوم
که به فریاد خودم هم نرسیده مددم
 
مرده یا زنده اگر عشق نباشد یکی است
سر سودا به تنم نیست در این جسم بدم
 
در سقوطش رود از پلک اگر از چشم افتاد
بسته از جنس دل او شده سنگ لحدم
 
دو نفر می شوم آن دم که تو را می بینم
گفته ام با دل بی تاب صبور بلدم
 
یک نگاهت بس و کافی ست که دیوانه
امروز یه مطلبی خواندم از اینستا ارگانیک مایندد که بنظرم خیلی جالب و ضروری بود:
تغییرات شخصیتی بسیار بسیار بسیار با کندی می‌توانند صورت بگیرند؛صبور باش.
هیچ راهی برای موفقیت نیست، جز بارها شکست.
قرار نیست در زندگی موفقیت آمیز هیچ اضطراب و استرسی نباشه، بلکه برعکس چالش های بیشتر و سخت تری در بر داره.
چیزی که آدم رو پیر می‌کنه، گذر زمان نیست، حرف نزدنه. مگه آدم چقدر می‌تونه حرف رو حرف بذاره و بریزه توی خودش؟ کلمه روی کلمه بچینه و شهر و کوچه‌هاش رو بالا پایین کنه؟ آدم هر چقدر صبور، هر چقدر توو دار، یه جایی بالاخره کم میاره. یه جایی می‌بینی خسته‌ای از این خودت و خودت بودن، از این بی‌شنونده بودن. مثل آدم در حال سقوط، دست می‌ندازی که فقط پیداش کنی. در حد دو کلمه. در حد یه سلام و خداحافظی ساده، در حد اینکه فقط به خودت قوت قلب بدی که آروم باش، یک
این روزها، تقریبا هر کسی که حالم رو می‌بینه بعد از کمی حرف زدن، ازم میپرسه مگه اون چی داشت که تو دوستش داشتی؟
حق دارن.
هیچ وقت چهره جذابی نداشت. بسیار درونگرا بود. شاید اگر من هم یکسال با او دوست نبودم، هیچ وقت نمیتونستم اینطور دوستش داشته باشم.
اما اون روزهایی که من دوستش داشتم، او دریایی در درون داشت: شریف بود و این چیزی نیست که این روزها زیاد ببینی. بخشنده بود. دوست داشتنی و مهربان بود. صبور بود.شنونده خوبی بود. محبت کردن بلد بود. و من قانع بو
در توضیح ترجمه گفته شد که نوع فعل وجایگاه شخص باید در نظر گرفته شود.
اگر فعل داده شده با  (  أ  ) همزه امر شروع شده باشد معنی فعل ها دستوری و
امر کردن خواهند بود : برو    بنویسید    بنشینید      بخوان    بنوشید
اگر فعل رفتن بود  ( برو  /   بروید  )  نوشتن : ( بنویس / بنویسید)
فعل امر به این طریق خواهد بود .
فعل نهی که همان  امر منفی است انجام ندادن کاری را از ما می خواهد .
اگر ابتدای فعل ( لا ) و در آخر آن جزم شده بود
به این صورت معنی می شود :  نرو / نروی
اسم یه کتاب قصه‌ی معروفِ زمان کودکیمون‌ بود. یه تراژدی دردناک. شما هم اونو داشتید؟
جزء به جزء با تموم نقاشیاش عین روزِ روشن یادمه. اینقدر موقع خوندنش ناراحت می‌شدم که دلم می‌خو‌است بپرم توی قصه و اون دختر عوضیه رو یه کتک اساسی بزمم؛ بعدم به اون آقای شاهراده بگم چطور اینقدر خر بودی :)) بعدم اون دختر مظلوم رو بغل کنم و یه دل سیر برای همه‌ی بغضاش گریه کنم...
می‌خواستم‌ ببینم توی همین روزا، کسی‌ از شما با درشکه‌‌‌ی زیباش قصد نداره بره شهر؟ اگ
مادر بزرگم بسیار صبور و آرام بود. خیلی از اوقات که همه برای موضوعی پر پر میزدند او با آرامش کنار بساط سماورش مینشست و یک قاشق دارچین و نبات داخل استکان چایی اش میریخت و آرام آرام هم میزد.
صدای جرنگ جرنگ قاشق اش توجه همه را به خود جلب میکرد...
ادامه مطلب
من امشب زیاد گریه کردم
یکیش به خاطر این بود درک نمیکنه بابعضی کاراش چقد ما اذیت میشیم و ذره ذره پیر میشیم
بعدش دیگه همینجور هی اشکام میومد
الانم ی وبلاگ رو یکی ازبچه ها بهم معرفی کرد،خانمه مادر ی بچه نه ساله اوتیسمیه که شوهرشم فوت کرده
گریه کردم چون قدر مادر رو هرچقد بد باشه نمیدونم.. گریه کردم چون خیلی کم طاقتمو صبور نیستمو باکوچیکترین
چیزی بهم میریزم.. گریه کردم برای دل صبور این خانم.. وخجالت کشیدم ازخودم ورفتارام
خدایا هممون رو عاقبت بخیرک
متن آهنگ حواس پرت از آرش صبور
من با تو حس عاشقونه قدر تو رو این دلم میدونهنزدیک تو بودن که یه دنیاست تو نباشی هم فکرت اینجاستوقتی که به تو پرته حواسم می ارزه یه دنیا حس خواصمبا من اگه سخت نمیشه راهت واسه من بمون که میخوامت

ادامه مطلب
ضرورت دوستی و دشمنی (تولی و تبری) برای خداوند
ابن شعبه حرانی رضوان الله علیه روایت کرده است:
وَ قالَ الْجَوادُ علیه السلام : اَوْحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ الأنبِیاءِ: أمّا زُهْدُكَ فی الدُّنیا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَیُعَزِّزُكَ بی، وَلكِنْ هَلْ عادَیْتَ لی عَدُوّا وَ والَیْتَ لی وَلیّا.
امام جواد علیه السلام فرمودند: خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد: اما زهد تو، آسایشى را به دنبال دارد كه به زودى به تو خواهد رس
نمیدونم این نیاز به خلوت با خود در روز
نیاز به سکوت
نیاز به کتاب خوندن با تمرکز
نیاز به تماشای کامل فیلم
نیاز به غذاخوردن با آرامش
نیاز به استراحت
نیاز به خواب
نیاز های طبیعی یک مادر نیست؟
من طبیعی ام یا غیرطبیعی؟
حتی نمیدونم این ها غرغر های ناشی از خستگیه، ناشکریه یا .. ؟
نمیدونم ایا من پرتوقع ام که لازم میدونم کسی لااقل توی کارهای خونه کمکم کنه و من کمی آروم بشم یا این روند طبیعی زندگیه و باید خودمو قوی تر کنم.
اصلا نکنه این خستگی ها نشونه ی ب
فرق بسیار زیادیست بین کسی که کم می آورد با کسی که کوتاه می آید .در مباحث عاقلانه و عادلانه،اشخاصی که خالی از آگاهی و دانش هستند خیلی زود کم می آورند و مقلوب افراد دانا می شوند؛چون آنها فقط می خواهند حرفی زده باشند و یک خودی نشان دهند،اما افرادی که مسلط به بحث هستند و بر آن موضوع،اِشراف دارند کم نمی آورند و حرفِ خودشان را به درستی ادامه می دهند .اشخاصی هم که کوتاه می آیند یک ریز شباهت هایی نسبت به افراد قبلی (افراد دانا) دارند؛زیرا یکسری افراد ف
چیزی طول نمی کشد تا متوجه شوی همه چیز درباره ی قرارداد هاست،آن هم از نوع خیالی و انتزاعی اش.از تو دعوت میکنند به حرف زدن و خود را در قبال حرف های هیچگاه ناگفته ی تو مشتاق و صبور نشان میدهند و خود را در قالب شنونده ای که با بقیه ی شنوندگانی که تا بحال دیده ای فرق دارد جا میزنند و بسته به حوصله یا هدف مورد نظرشان پیوسته این نقش را بازی میکنند تا به چیزی که خواهان آن هستند برسند یا دست کم با ناامید شدن از تو قید همه چیز را بزنند. درواقع شنیده میشوی ت
در دل و بر جان‌ شان زخم دارند اما اراده‌ شان قوی‌ تر از عوارض بمب شیمیایی است. زنانی که هم‌ چنان در صحنه‌ های علمی و بین‌ المللی می‌ درخشند و امید و اراده‌ شان صدها برابر قوی‌ تر از زخم کهنه‌ شان است. زنانی که دل در گرو عشق به خانه و شهری به‌ نام سردشت دارند. زنانی که با وجود جانبازی، دو چندان از جانشان مایه گذاشتند و دم نزدند. حتی شماری از آنها با وجود همه سختی ها روی عوارض بمب شیمیایی را کم کرده ‌اند و در صحنه های علمی و بین‌ المللی درخشی
من دلتنگ توام
دلتنگ دوستی که روزی کنارم می نشست، هرچند من حرف نمیزدم اما درد دلهای تو مراهم آرام میکرد.
وامروز تمام آن دوستی فقط شده سلام. بله. نه...
و فراتر از اینها فقط سکوت و سکوت
حتی دیگر نگاه دوستانه ای نیست که دلم را گرم کند به داشتنت
و باز هم افتاده ام در قصه ی فراموشی اجباری
باید فراموش کنم تمام لحظه های شیرین با تو بودن را، تمام لبخندها و نگاههای گرمت را و تمام شیطنتهای دوستانه ات را که لبخند را به لبانم می آورد و ذره ذره محبت را در دلم می
این روند انقدر متداول است که هیچ کس درباره پیچیدگی آن فکر نمی کند و این سمعک روان شناسان زبان هستند که این مسائل را بررسی و مطالعه می کنند.در روند رمز گذاری، یک ایده (چیزی که پنهان است و موجودیت فیزیکی قابل رویت ندارد) به یک ماهیت فیزیکی(سیگنال گفتاری) تبدیل می شود. از سوی دیگر در روند رمزگشایی، شنونده سیگنال فیزیکی را رمزگشایی می کند و همان ایده را دوباره کشف می کند. سیستم زبانی پلی بین ایده و گفتار برقرار می کند و امکان ارتباط بین این دو را فر
متن اهنگ ترکی ایسترسن یاک صبور بنی
دانلود آهنگ ترکیه ای ایسترسن یاک صبور
دانلود آهنگ istersen از بورای buray
دانلود اهنگ ایسترسن یاک از بورای


اهنگ ترکیه ایه ایسترسن
ترجمه اهنگ ایسترسن از بورای
دانلود آهنگ ترکی istersen yak savur
همیشه معتقد بودم و خواهم بود که بدترین عذابی که یه نفر می‌تونه متحمل بشه، فرزند اول بودنه.خیلی سخته که همه ازت توقع داشته باشن که سنگ صبور خواهر برادارای کوچیک‌ترت باشی، اما خودت ندونی سنگ صبور چیه. ازت بخوان تکیه‌گاه باشی واسشون اما خودت پشتت خالی باشه. محرم راز باشی در حالی‌که همه نامحرمن واست. مرهم زخماشون باشی در شرایطی که وقتی خودت زخمی می‌شی، جای زخمو بیشتر فشار می‌دی تا انقدر خون بیاد که بالاخره بند بیاد. رفیق باشی وقتی رفیق خودت
خیلی ذوق نکنین رفقا و فرزندانم،
کسانی که خیلی پیر درون فعالی دارن،
معمولا فقط همین یه مورد خوب بلدن، یعنی خوب تصمیم بگیرن، خوب برنامه ریزی کنن، و ...
بلد نیستن که دل کسی رو به دست بیارن، بلد نیستن صبور باشن (قبلنم توضیح دادم)، بلد نیستن خوب و دلنشین و صبورانه رفتار کنن.
شماها همتون، اعم از دختر و پسر، بابا لنگ درازو دیدین.
دیدین اون جرویس خیلی صبور و قابل اعتماده؟ خیلی صبوره و باهوش.
این قسمت صبر و حوصله رو کسانی که پیر درون دارن، فاقدش هستن.
فکر
بدی این مهمونیا اینه که فقط من حرفی برای زدن ندارم. :///:  مجبورم تو جمع بشینم و فقط شنونده باشم و نگاه کنم و البته حوصله ام سر بره. الانم دقیقا در همین وضعیتم. مگر این که کسی بزور به حرفم بگیره. با تمام این ها این جمع رو دوست دارم. خیلی صمیمی خیلی گرم. 
با یک تلفن، رشته افکارت پاره میشود...
نظم فکری و برنامه ریزی روزانه ات بهم میریزد...
آنطرف خط، غریبه نیست و آشناست...
چاره ای نداری که پاسخگو باشی....
او هم گناهی ندارد...
امیدش، گوش شنوایش و محرم اسرارش تویی...
به تو نگوید به که بگوید...
درست است که غم وغصه اش را همراه با یک سطل بزرگ آب یخ بر روی سرت آوار میکند...
و تو میمانی و یک سطل آب سرد ریخته بر روی مغزت...
چه کنم؟ 
دنیا همین است....
بالا دارد...پایین هم دارد....
باید صبور بود....باید منتظر بود...باید تحمل ک
بین من و تو, تو همیشه ادعای عاشقیت میشد یادته؟ من همیشه دست به سینه و مغرور وایمیستادم یه گوشه تا تو برای به دست آوردن دلم خودت رو به آب و آتیش بزنی...
تمام امروز که ازم بیشتر از هزار کیلومتر دور بودی به خودم پیچیدم...با بغض...با درد...با دلتنگی...
هنوزم فکر میکنی که تو عاشقتری؟
میدونی اخرین جمله ای که دیشب بهت گفتم چی بود؟!
تو چشمای قشنگ و مهربونت نگاه کردم، دستمو روی سینه مردونت گذاشتم و بهت گفتم؛ تو چون خودت را داری، نمیدانی نداشتن یکی مثل تو یعنی چه
اینقدر به من نگو آرام باش، صبور باش
بیشتر از این در توانم نیست...
دانلود آهنگ گلهای شمعدانی علی زند وکیلی0
دانلود آهنگ جدید
دانلود آهنگ علی زند وکیلی گلهای شمعدانیهمینک شنونده آهنگ زیبای * گلهای شمعدانی * با صدای دلنشین هنرمند محبوب و معروف ، علی زند وکیلی باشید.
دانلود آهنگ علی زند وکیلی با بهترین کیفیت (کیفیت 320) به همراه متن و پخش آنلاین از رسانه موزیکول
Download song by Ali Zand Vakili called Golhaye Shamdani With text , online playback and the best quality in musicol
20 مارس 20202 views0
ادامه و دانلود
دانلود آهنگ نا مهربون مهدی جهانی0
دانلود آهنگ جدید
دانلود
هیچ محیط خصوصیی بجز داخل مغز خودش وجود نداره.
توو کشیدن حصار دور خودش به مشکل خورده.
نه اتاق خصوصی نه دفتر خصوصی نه چت خصوصی با کسی و نه حتی کس قابل اعتمادی برای درددل و زدن حرفای بی اساس بدون اینکه مجبور باشه توضیح اضافه تری بده.بدون اینکه مجبور باشه شنونده ی درد دلاشو درباره حق به جانب بودنش یا نبودنش قانع کنه.هیچ شنونده ای وجود نداره،همه یا قاضین یا وکیل... چشم ها همه جا هستن. دست هرکس یکی یه ذره بین هست.همه آماده ی برخوردن...برخورد یه جمله،ی
من که می‌دونم تو در چه حالی اما مگه تو دنبال جنگیدن نبودی؟ اینم جنگ، جنگ با دلی که هی خل میشد و سُر می‌رفت. حالا پات رو گذاشتی زیر پاش که سر نخوره. سنگینیش افتاده روت و درد داره اما طاقت بیار. می‌دونم دو روز دیگه پی‌ام‌اسی و حالت خراب اما باور کن درست میشه و بالاخره تو می‌تونی این راه کج رفته‌ای سالها رو اصلاح کنی. باید صبور و مقاوم باشی.
روی پیانو می‌نواخت. صبور و جدی بود، مثل همیشه. بالا تا پایینش را برانداز کردم. کمی روی صندلی سر خوردم، نفس کشیدم و به کمرم قوس کوچکی دادم. حتی فکر معاشقه با او شیرین و گرم است.
 
 
پ.ن: دومین پست امشب. قبلی؛ آدم‌هایی برای خندیدن
گفتم که شکایتی بخوانم * از دست تو پیش پادشا منکاین سخت دلی و سست مهری * جرم از طرف تو بود یا من ؟دیدم که نه شرط مهربانی است * گر بانگ بر آرم از جفا منگر سر برود فدای پایت * دست از تو نمی کنم رها منجز وصل تو ام حرام بادا * حاجت که بخواهم از خدا منگویندم از او نظر بپرهیز * پرهیز ندانم از قضا منهرگز نشنیده ای که یاری * بی یار صبور بود تا من.سعدی
این شعر من را یاد دوسال پیش در چنین روزهایی انداخت و به خود که آمدم صفحه گوشی را خیس از اشک دیدم.
آزمون استخدامی بود
با چادر اومده بود و حجاب کاملی داشت
من یک گوشه نشسته بودم و فقط شنونده بودم
بهش گفتند: تو محیط کاریِ ما بهتره با مانتو و حجابِ راحت تری باشی. حاضری چادر رو برداری؟
بلافاصله گفت: آره بر می دارم! 
یاد یک جمله افتادم که می گفت:
آدمی که خط قرمز نداره، میشه چراغ زرد! به دلخواه این و آن. گاهی سبزه و گاهی قرمز!
شهر سوال ـ غنا یعنى ترجیع صدا به نحوى که مناسب با مجالس لهو باشد که از
گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولى موسیقى، نواختن آلات آن
است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد، هم بر نوازنده و هم بر
شنونده حرام است. و اگر به آن نحو نباشد، فى‌نفسه جایز است و اشکال ندارد.بخش سایر مسائل شهر سوال بر بال اندیشه ها
ادامه مطلب
اینکه آدم از عشق به نفرت برسه قشنگ نیست ولی بهتر از عشق بی فرجامه. راضیم از حس نفرت توی وجودم. 
+ اومدم یه کتابخونه جدید :) 
فردا بعد از کلی روز بچه ها رو میبینم. باید به اعصابم مسلط باشم. نباید بدرفتار باشم. باید صبور باشم. باید باعرضه باشم.
خیلی وقت است که مستقیم حرف نزده‌ام و طفره رفتم و حرف‌هایم را پیچاندم دور خودم؛ طوری که گاهی خودم هم یادم می‌رود منظورم از گفته‌ها و نوشته‌هایم چه بوده؛ گاهی این حرف‌های پیچ‌دار گردنم را می‌گیرند و آن‌قدر فشار می‌دهند که دیگر نه می‌توانم حرف بزنم و نه گوش دهم. حرف‌هایم دیگر مهم نیستند...
چرا انسان ها تمایل به اعتراف دارند؟
چرا انسان ها نمی توانند چیزی در دورن شان نگه دارند؟
چرا من باید بگویم که درون من چه می گذرد و در نهایت چرا انسان ها پیوسته به دنبال یارِ غار و سنگ صبور می گردند؟
چرا انسان ها از نگه داشتن حرفی در درون و فکری در درون ابا و ترس دارند ؟
فواید قصه های کودکانه  در کودکان:
 
1-   کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان.
2-   تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان.
3-   تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان.
4-   ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان.
5-   رشد اعتماد به نفس کودک و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6- برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
در کل داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کود
برنامه‌ی نیمه پنهان ماه را نگاه می کنم اما این بار به جای دقت به صحبت های مهمان ،تمام دقت و حواسم را داده ام به مجری! به واکنش های درست و به جایش‌ (به جا خندیدن، به جا گریه کردن،به جا تعجب کردن و...) به لحن مهربانش، به همراه و همدل بودنش، به این که میداند کی باید چه سوالی بپرسد و...و تمام ویژگی های یک شنونده ی خوب را دارد ...خوب و مهربان. 
شنونده ی خوب بودن و داشتن یک مکالمه ی دلنشین به ظاهر ساده و پیش پا افتاده است! اما حتی خیلی از مجری ها که شغل شان ه
برنامه‌ی نیمه پنهان ماه را نگاه می کنم اما این بار به جای دقت به صحبت های مهمان ،تمام دقت و حواسم را داده ام به مجری! به واکنش های درست و به جایش‌ (به جا خندیدن، به جا گریه کردن،به جا تعجب کردن و...) به لحن مهربانش، به همراه و همدل بودنش، به این که میداند کی باید چه سوالی بپرسد و...و تمام ویژگی های یک شنونده ی خوب را دارد ...خوب و مهربان. 
شنونده ی خوب بودن و داشتن یک مکالمه ی دلنشین به ظاهر ساده و پیش پا افتاده است! اما حتی خیلی از مجری ها که شغل شان ه
چرا چرا چرا
خسته شدم ازین سوال تکراری
اخه چیشد یهو
چرا اینجوری شد
چرا اینجوری میشه
+ رفیق من سنگ صبور شبهام
ب دیدنم بیا ک خیلی تنهام
+چرا امشب انقدر بداخلاق شدم یهو
حالم ک خوب بود
اون چیه ک ازارم میده یهو حالم اینجوری میشه
انگار ی کوه غم یهو ریخت رو دلم
ی خاور بی حوصلگی
چرا چرا چرا
خسته شدم ازین سوال تکراری
اخه چیشد یهو
چرا اینجوری شد
چرا اینجوری میشه
+ رفیق من سنگ صبور شبهام
ب دیدنم بیا ک خیلی تنهام
+چرا امشب انقدر بداخلاق شدم یهو
حالم ک خوب بود
اون چیه ک ازارم میده یهو حالم اینجوری میشه
انگار ی کوه غم یهو ریخت رو دلم
ی خاور بی حوصلگی
گاهی به سیاق گذشته احساساتی میشم و دلم میخواد حس درونی خودم را بگم یا بنویسم .
مواردی به ندای دل گوش میدم و مینویسم . بعد قبل از خواندن مخاطبان غیر فعالش میکنم .
 
اما اغلب به بازگویی با خودم اکتفا میکنم . 
سرکوب احساسات نه اما کنترل کردن و مدیریت را قبول دارم .
 
گفتن حرف هایی که شنونده ای نداره بیفایده است . اتلاف احساس و حرام کردن واژگانه .
خیلی وقته دیگه قدم اول را من برنمی دارم ...
 
 
دیروز تبلتِ داغونم، هنگ کرده بود و مجبور شدم یه بار ریست فکتوریش کنم. امروز برنامه ای که باهاش لغات استانبولی رو یاد می گرفتم، باز کردم دیدم کل مراحل دوباره قفل شده :( دلم می خواد بشینم یه دل سیر زار بزنم فعلا که دارم از دست خودم حرص می خورم! ورِ عصبانی ذهنم می گه همین الان پاکش کن! اما ورِ صبور ذهنم می گه آروم باش. فرصتیه که مرورشون بکنی. از یه طرف هم ورِ بی حوصله ام داره بهم نهیب می زنه...اَه. 
:((((((((
فواید قصه های کودکانه  در کودکان:
www.voolak.com
1-   کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان.
2-   تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان.
3-   تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان.
4-   ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان.
5-   رشد اعتماد به نفس کودک و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6- برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
در کل داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخص
برنامه‌ی نیمه پنهان ماه را نگاه می کنم اما این بار به جای دقت به صحبت‌های مهمان ،تمام دقت و حواسم را داده‌ام به مجری! به واکنش های درست و به جایش‌ (به جا خندیدن، به جا گریه کردن،به جا تعجب کردن و...) به لحن مهربانش، به همراه و همدل بودنش، به این که می‌داند کی باید چه سوالی بپرسد و...و تمام ویژگی های یک شنونده‌ی خوب را دارد ...خوب و مهربان. 
 
شنونده ی خوب بودن و داشتن یک مکالمه ی دلنشین به ظاهر ساده و پیش پا افتاده است! اما حتی خیلی از مجری ها که شغ
مباحثه در لغت معنای نسبتاً متعددی دارد.  یکی از معناهای مباحثه مناظره است و دیگری با یکدیگر پژوهیدن علم، با یکدیگر بحث کردن می  باشد.  همیشه معتقد بوده و هستم که مباحثه با انسان های متعصب راه به جایی نمی برد. چرا که تعصبات اجازه تفکر منطقی را از ذهن فرد (گوینده یا شنونده)  می گیرد و به جای آن، مغلطه را جایگزین خواهد کرد . در این حالت ،نه دردی دوا می شود و نه مباحثه به جریان می افتد.  


ادامه مطلب
 
برنامه‌ی نیمه پنهان ماه را نگاه می کنم اما این بار به جای دقت به صحبت‌های مهمان ،تمام دقت و حواسم را داده‌ام به مجری! به واکنش های درست و به جایش‌ (به جا خندیدن، به جا گریه کردن،به جا تعجب کردن و...) به لحن مهربانش، به همراه و همدل بودنش، به این که می‌داند کی باید چه سوالی بپرسد و...و تمام ویژگی های یک شنونده‌ی خوب را دارد ...خوب و مهربان. 
 
شنونده ی خوب بودن و داشتن یک مکالمه ی دلنشین به ظاهر ساده و پیش پا افتاده است! اما حتی خیلی از مجری ها که
همین اول کسی را تصور کنید که تصمیم اشتباهی گرفته و بابت لباسی که اندازه‌اش نبوده کلی هزینه کرده است. حالا آمده توی مهمانی و تنگی لباس دارد پدرش را در می‌آورد. این آدم برای این‌که خودش را راحت نشان دهد همه کار می‌کند. شکمش را می‌دهد تو، خم و راست
ادامه مطلب
من بیشتر از اینکه صبور باشم، حسودم.
به چی یا کی، خیلی مهم نیست، من به هر اتفاقی که یه سمتش تو باشی و طرف دیگش خودم نباشم حسودم.
من ساعتای زیادی به عکسای تو خیره می‌شم و به آدمایی نگاه می‌کنم که چقدر شبیه من نیستن. به لبایی که تو رو صدا می‌زنن، به گوشایی که از تو می‌شنون،  به چشمایی که تو رو می‌بینن.
و به این فکر می‌کنم که چقدر آرزو داشتم، تا همه اونا من بودم.
آدما، مرگ مشخصی دارن که حتما ازش بی‌خبرن، اما من مطمئنم از حسادت دق می‌کنم.
+بی خوابی شبانه ،بغض و خیسی چشمام،دل گرفته  الان ، منوکشوند به بهترین محل برای نوشتنه هام ، فکر میکردم این همه نبودن هام  احتمالا باعث شده فراموش بشم ، اما یه دونه کامنت از یه خواننده که بدون اسمِ  خوشحالم کرد که هنوزم کنار من هستن دوستان واقعی تر از واقع.
+مهمون ناخونده این روزا که نه فقط کشورم ایران ،بلکه یه دنیا را درگیر کرده  شده علت همه بد حالی ها و استرس ها و  هر حس ناخوشاینده  که سراغم  میاد اینروزا.
دلم  لَک زده واسه یه پیاده روی  تواو
هممون دور همیم مثل بچگیامون ومن هر لحظه بیشتر بوی غربت رو حس میکنم بوی پاییز و بوی رفتن چهار سال پیش با دل خودم رفتم و امسال با اجبار زمانه میرم و خدا میدونه چقدر تردید دارم درباره ی همه چیز مغزم خسته اس فقط هر روز امیدوارم که فردا روز بهتری باشد و یادگرفتم سکوت کنم و صبور باشم و روی پاهای خودم بایستم .
 
«٣٨»هُنالِکَ‌ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ‌ قالَ‌ رَبِّ‌ هَبْ‌ لِی مِنْ‌ لَدُنْکَ‌ ذُرِّیَّةً‌ طَیِّبَةً‌ إِنَّکَ‌ سَمِیعُ‌ الدُّعاءِ در این هنگام زکریّا(که این‌همه کرامت و مائده آسمانى را دید) پروردگارش را خواند و گفت:پروردگارا! از جانب خود نسلى پاک و پسندیده به من عطا کن که همانا تو شنونده دعائى. نکته‌ها: چنانکه قبلاً ذکر شد،مادر مریم با همسر زکریّا خواهر بودند و هر دو عقیم و نازا.مادر مریم با دیدن صحنه‌ى
ادامه مطلب
نمیدونم چیو اصلا چطور باید بنویسم. همش کلیشه ...تا یه حرف حساب میاد به ذهنت، یه جوری از وجودت میپره که شک میکنی اصلا از اول اومده بود به ذهنت یا نه!!هیچی...فقط داشتم میگفتم [دست کم] امسال، چاره ای جز این ندارم که کفش آهنی پام کنم ...یا صبور باشم یا با اعتماد بنفسشایدم هردوش !میدونی که، یاد گرفتن درد داره ...دردشو من اشک کردم و رسول، دود.!Thinkin' you could live without me دوباره قصه رو تکراره و طِی میشه تا آخــر
امشب شب خیلی خوبی بود. یه جمع صمیمی و گرم من دوسشون دارم واقعا. این مشکل منه که نمیتونم راحت ارتباط برقرار کنم. معاشرت سخته برام وگرنه حتی بچه ها هم راحت تر از من حرف میزنن میگن و میشنون. من فقط شنونده ام تازه اگه درت بشنوم. خلاصه که همین خوش گذشت روحیمون عوض شد به خصوص مامان که درگیر رفتنو اومدن خونه بابابزرگمه براش انگار لازم بود. باید بخوابم فردا صبح زود پاشم. خیلی خسته ام. 
دانلود اهنگ من دارم بهار بهار از دی جی مریم dj maryam


2
من دارم بهار بهار میبازم به روزگار ♩♫/

دلمو ورق ورق صدامو هوار هوار ♩♫/
من دارم بهار بهار میبازم به روزگار ♩♫/
دلمو ورق ورق صدامو هوار هوار ♩♫/
میمونم صبور صبور میشکنم غرور غرور ♩♫/

اخ که زندگیمو من میبازم کرور کرور ♩♫/
♩♪...♩♪
من دارم داغون میشم زیر این سقف خراب ♩♫/
چی میخوایی تو از جونم شونه هامو واسه خواب ♩♫/
به تو که فکر میکنم توی قلبم اتیشه ♩♫/
دردم اروم نمیشه پهلوهام تیر میک
به این نتیجه رسیدم که من شنونده ی خوبی به نظر میرسم.میگم به نظر میرسم چون واقعا  اینطوری نیستم. یعنی هستم ولی ماکزیمم تا یه ربع، بیست دقیقه . بیشتر از این طول بکشه خود به خود تمرکزم از دست میره.وقتی یکی شروع میکنه باهام صحبت کنه بهش دقت میکنم، حتما باید به چشمهاش نگاه کنم و با تکان دادن سر یا مثلا گفتن  خب ، اره میدونم  یا مثلا درسته و اینا میذارم خوووب هر چی تو ذهنشه بگه و بدون پریدن وسط حرفش اجازه میدم صحبتشو کامل کنه. این مسئله تو داروخونه
عوارض خودارضایی از نظر علمی از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
خودارضایی مضر نیست اما Telegraph
اعتیاد با خودارضایی خسارت های زیادی از مشاهده جسمی و جنسی با تنها اهل عوارض جسمی خود ارضایی یکی از اثرات روانی خود ارضایی. خودارضایی سر رضا ‌های دینی یک مسئله تابو دوست با دیدگاه علمی رفتاری قابل گرفتن سر پیش شرایط حالِ موجود جامعه و رده شنونده ِ این مقاله این بدین.
ادامه مطلب
هی دنیا ! حواست هست که تو چه قدر به ماها بدهکاری و عین خیالت نیست؟
 کلی روز خوب بهمون بدهکاری،  به من یه جور ، به اون پسر فارغ التحصیل بی کار یه جور ، به اون مرد 50 ساله که در آستانه ی دهه ی ششم زندگیش پشتوانه ی مالی نداره یه جور ، به اون بچه ی پشت کنکوری که آینده ی مبهم گذاشتی تو کاسه اش یه جور ، به اون مادر صبور که پای قد کشیدن فرزنداش از خودش مایه میذاره یه جور...
تو به مردم ساکن این مختصات جغرافیایی بیشتر  از جای دیگه بدهکاری ! و خب ذاتت هم درست مث
از زمانی که دیدم تو را همانند چراغی خانه ام را روشن کردی در تاریکی های محض شب های تنهایی و بی کسی، آمدی و شدی سبب، که دوست بدارم این سیاهی مطلق را . نه ،نه فقط چراغ خانه بلکه چراغ دل من شدی ، اما حال... .در پیچ و تاب حوض برای چندمین بار خانه ی کوچک، آسمانی، بدون ابرم را دور زدم که نگاهم به خورشید افتاد ، آرام آرام گل روغنی خورشید به پوست پرتقالی تبدیل شد و پایین و پایین تر رفت وآسمان را تنها گذاشت.رنگ آبی آسمان به سیاهی تبدیل شد و سکوتی محض بر دل آسم
این جمله معروفه هست که میگه:
Good things take time
به نظرم این چرته! واقعا چرته! 
چرا؟
چون عمق مطلب را بیان نکرده. 
چیزهای خوب، جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
و حالا حدس بزن چی؟
اون چیزها حتی ممکنه خوب هم نباشن بلکه چیزهای معمولی و ساده‌ای باشند ولی
بازم جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
-چنین گفت مهسا-
عجب سهم بزرگی داریم از آزادی.یک شبه، یا بهتر بگم یک دقیقه‌ای ارتباطمون رو با تمام جهان از دست دادیم. با این اوضاعی که برای اینترنت درست شده نه می‌تونم بخونم، نه بنویسم، نه کار کنم، نه با کسی در ارتباط باشم. مثل این می‌مونه که همه‌ی دارایی‌هام از دست رفته باشه :) در حال حاضر تنها صفحه‌م همینه که از اول هم قرار نبوده برای چیزی جز شعر و متن ادبی استفاده شه. همه‌ی حرف‌های شخصیم رو دارم فقط و فقط برای خودم می‌نویسم. بدون خواننده، بدون شنونده، ب
نمی دانم چرا آدم ها با هم حرف نمی زنند؟چرا در زمان ناراحتی سکوت می کنند و قهر را بر حرف ترجیح می دهند!باورداشته باشید ،تمام مشکلات و سوء تفاهم ها از همین حرف نزدن ها و استفاده نادرست و نابجا از کلمات شروع می شود.قدرت کلمات را نادیده نگیرید،گاه با چند جمله ی زیبا و احساسی می توانید تمام موانع و فواصل میانتان را از بین ببرید،فقط کافی است جادوی کلمات را باور داشته باشید.آنچه از دل برآید ،لاجرم بر دل نشیند حرفی که با باور درونی به شنونده زده می شو
صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شورگرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشتای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشقکه به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور
در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهیگوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور
تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو بادتا غباری ننشیند به تو از اهل قبور
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزاشو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویشز
از بزرگ شدن خوشم میاد 
کلی حس و حالای ادم تغییر میکنه 
هرچی بیشتر به جلو میری بیشتر یاد میگیری،بیشتر کنار میای و خودتو وفق میدی بیشتر لذت میبری،صبور تر میشی
بزرگ شدن چیز باحالیه؛ازش خوشم میاد
مثل دیدن یه نوازنده که لباسای مشکی براق پوشیده لاک مشکی زده گوشاش پر از گوشوارست و کلی انگشتر داره و گیتار الکتریک میزنه و بالا پایین میپره 
مثل گوش دادن به راک میمونه^^
رادیو در عین سادگی توانست در میدان مبارزه با وسایل جمعی پس از خود و وسایل ارتباطی مدرن امروز همچنان محبوب و جذاب باقی بماند و پیروز و سرافراز به راه خود ادامه بدهد .
رمز ماندگاری رادیو سادگی ، صمیمت و در همه جا و در همه وقتی در دسترس بودن است .
روز جهانی رادیو یک رویداد سالانه است که در ۱۳ فوریه، برگزار می‌شود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است.
رادیو کمک می کند تا صدای گروه های محروم و در حاشیه مانده به گوش همه برسد، رادیو به آموزش بی سوادان
سلام، ضمن عرض تبریک سال نو به شما و خانواده محترمتون، و عزرخواهی بابت تبریک نگفتن در وبلاگتون، به اطلاع شما وبلاگنویس های محترم میرسونم، به جهت بروزرسانی و سهولت در استفاده از وبسایت پرو وب پلاس، تمامی مطالب به مدت چند روز از دسترس خارج خواهد شد، 
اگر در طول این مدت سوالی براتون پیش اومد، از طریق منوی اصلی ، قسمت تماس با من، به صورت خصوصی پیام خودتون رو بفرستید، تا جوابتون رو ارسال کنم.
سال خوبی رو برای همه شما وبلاگنویس های محترم آرزومندم:)
     وقتی شخصی برای خرید کالا یا خدمات به محلی مراجعه می‏کند در اصل برای رفع یک نیاز مراجعه کرده و کمتر هستند کسانی که بی دلیل دست به خرید کالا یا خدمات بزنند؛ به همین دلیل باید به آنها توجه کرد و صحبتشان را شنید. در اصل اگر در مقام یک فروشنده هستید سعی کنید ابتدا شنونده خوبی باشید چراکه این برای شما هم بهتر است، وقتی قبل از اینکه سخنی به میان آورید حرف های مشتری را خوب بشنوید آنگاه می‏ توانید در کمترین زمان بهترین کالا یا خدمت مورد نیاز شخص
خبر نگاراعزامی صدا سیما:
حاج خانوم چند تا اولاد دارین؟
پیرزن:5 تا بچه داشتم!
-مگه الان دیگه نداریشون؟
نه مادر،2 تاشون اسیر شدن،3 تاشون مفقود الاثر!
-ماشالله به این شیر زن صبور!
مادر جان کدوم منطقه اسیر یا مفقود شدن؟
 
 
2 تاشون دخـتر بودند؛شوهر کردن اسیر شدند
3 تاشون پــسر بودن؛زن گرفتند مفقود الاثـــــر شدند
من راز یکی از دوستانم را فاش کردم و بعد از
فهمیدن گناهم پشیمان شده و توبه کردم. از آنجایی که این کار حق الناس غیر
مالی ست و مطرح کردن آن با دوستم موجب کینه و دشمنی می شود، نمیدانم چکار
کنم و چطور حلالیت بطلبم. آیا طلب مغفرت و انجام اعمال صالح برای دوستم
کافی ست؟ و آیا می توانم برای جلوگیری از انتشار این مطلب و حفظ آبروی
دوستم، حرفم را پس بگیرم و بگویم که دروغ گفته بودم؟

 
پاسخ:

اینکه افشای اسرار دیگران کار بسیار ناپسندی بوده و شما اشتباه کر
ﻣﻨﺘﻈﺮ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " معطل " ﻧﺒﺎﺵ !
 " ﺗﺄﻣﻞ " ﻦ ، ﺍﻣﺎ " توقف " ﻧﻦ !
" ﺻﺒﻮﺭ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺑ ﺧﺎﻝ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" قاطع " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﻟﺠﺒﺎﺯ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" ﺳﺎﺩﻩ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" صریح" ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺴﺘﺎﺥ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" ﺷﺘﺎﺏ " ﻦ ، ﺍﻣﺎ " ﺷﺘﺎﺑﺰﺩﻩ " 
ﻋﻤﻞ ﻧﻦ ! ﺑﻮ " ﺁﺭﻩ " ، ﺍﻣﺎ ﻧﻮ "ﺣﺘﻤﺎ ! 
" ﺑﻮ " ﻧﻪ " ، ﺍﻣﺎ ﻧﻮ " ﻫﺮﺰ ! "
آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن...
بی نهایت لبخند میزنن...
این لبخند شاید تو نگاه اول حس گذشت بده
((اینکه هر زخمی زدی...هرچیزی که گفتی فدای سرت...من فراموش میکنم))...
ولی آدم های صبورهیچوقت چیزی رو فراموش نمیکنن...
زخمارو می شمارن...حرفارو مرورمیکنن وهمچنان لبخند میزنن...
یه روزی که صبوری دیگه جواب نداد , با همون لبخند تویه چشم به هم زدن برای همیشه فراموشت میکنن...
انگار که هیچوقت تو زندگیشون نبودی...
آدمای صبورهم تا یه جایی میگن فدای سرت...
     وقتی شخصی برای خرید کالا یا خدمات به محلی مراجعه می‏کند در اصل برای رفع یک نیاز مراجعه کرده و کمتر هستند کسانی که بی دلیل دست به خرید کالا یا خدمات بزنند؛ به همین دلیل باید به آنها توجه کرد و صحبتشان را شنید. در اصل اگر در مقام یک فروشنده هستید سعی کنید ابتدا شنونده خوبی باشید چراکه این برای شما هم بهتر است، وقتی قبل از اینکه سخنی به میان آورید حرف های مشتری را خوب بشنوید آنگاه می‏ توانید در کمترین زمان بهترین کالا یا خدمت مورد نیاز شخص
با سلام
اول: شرمنده و پوزش مارا پذیرا باشید برای اینکه دیر پیام های شما عزیزان پاسخ داده میشه
دوم: پیرو درخواست مکرر شما سروران و دوستان عزیز ای دی تلگرام جهت مشاوره و ارائه سوالات شما در نظر گرفته شده است.
به تمامی سوالات شا عزیزان پاسخ داده می شود. فقط کمی صبور باشید
سپاس
ID Tel : @ahk261
مغالطه‌ی اشتراک لفظ
سعادت غایت زندگی انسان است. 

غایت زندگی انسان مرگ است. 
پس سعادت انسان همان مرگ است. 
کشف مغلطه: مشترک دانستن معنای غایت در مقدمه اول و دوم، در حالی که غایت در جمله اول به معنای هدف نهایی افرینش انسان است و در جمله اول عاقبت نهایی زندگی در دنیا است. از این جهت حد وسط رعایت نشده است. 
 
این مغالطه شایع ترین و رایج ترین مغالطه است که محدود در اسم نیست بلکه در فعل و حرف نیز اتفاق می افتد.
مغالطه‌ی اشتراک اسم، مثل:
او و همسرش پن
یا ابامحمد، یا حسن بن علی، ایها المجتبی یابن رسول الله...شیر جمل، رزمنده ی نام‌آور صفین کوه صبور ای روی دوش تو لوای دینای مرجع تقلید شاه کربلا، ای نورروشن شده با تابش تو جاده ی آییناز تو کرامت را شنیدیم و یقین داریمدست گدایی‌مان نخواهد دید غیر از ایننام عزیز تو همینکه روی لب آمدعرض ارادت‌هایمان شد درد را تسکیندنیا خزان می‌شد بدون برکت نامتبا بودنت هر لحظه‌مان شد غرق فروردینمن مطمئنم که مدینه روز میلادت با پرچم «یا مجتبی» روزی شود آذینإن
کجاست؟
لحظه های خالی و بدون کینه و صبور
عطر خاطرات کهنه ی قدیم
عشق (مثل چشمه مثل رود) دور
دلم گرفته است...
مثل بارش شدید قطره های درد
روی شانه های صبح سادگی
در خیال روز های سرد
کجاست؟
لحظه های خیس انتظار
عشق خالص دو یار
کجاست؟ 
تئاتر بوسه های شب
حرف های گرم و عاشقانه ی دو لب!
کجاست؟
 هوای تازه وخنک
طرح آسمان آبی و بدون لک
دلم گرفته است...
دلم گرفته است...
دلم عجیب تنگ است؛
برای لحظه های عاشقانگی
برای خاطرات خوب و اتفاق های ناگهانگی.
شعر از شاعر خسته:
بعد از مدتها برگشتیم و به دلیل درخواست بالای شما کاربران عزیز درمورد ارتباط بیسیک با سرور تصمیم داریم آموزشش رو براتون قرار بدیم . امیدواریم که مثمر ثمر واقع بشه .  البته به دلیل برخی مسائل ممکنه این آموزش طول بکشه اما از شما میخوایم که صبور باشید . آموزش به زودی....
قرار گیری آموزش را به شما اطلاع خواهیم داد...
این کلیپ صوتی رو شنیدید که یه خانم جلسه ای داد و هوار میکنه که عیب از خودته، به خاطر همین اخلاقت ه که ...
این سیستم محاکمه و رای صادر کردن خیلی بده.
مخصوصا وقتی خودت شنونده این حرف ها باشی.
دلت شکسته از اتفاقات و بدبیاری ها، بعد یکی بیاد بگه عیب از خودشه
حس میکنی خروارها خاک روی سرت سرازیر شده.
یکی از دوستان داشت فایل های جذابیت درونی رو گوش میداد، میگفت بخشی از بدبیاری ها ماحصل حس درونی تو و عدم امنیتی ه که در ناخوداگاه ت به خاطر اتفاقات بد گذشت
قصه و تأثیر آن در تربیت کودکان
در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستآنها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، از سختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است، باز می مانند.
 
فو
میگن زندگی سرعت گرفته و مردم مدام در حال تلاش و رفتن هستن.چند وقتی بود داشتم بهش فکر میکردم طوری که سعی کردم سرعتم رو کم کنم.البته من کلا سرعتم کمه در مقایسه با بقیه.سرعت زندگی رابطه مستقیمی با آرامش داره به نظرم.سرعتم که کم شد،اروم تر شدم و تونستم بهتر ماجراها رو ببینم و به خودم کمی مسلط‌تر بشم.این وسط به دوست و رفیق قدیمی‌م سر زدم یعنی سینما و در کنارش سریال که منو یاد بچگیم میندازه،زمانی که برای ماجراجویی داستان میخوندم.
حرف دیگه‌ای نیست.
ترس از یک اتفاق مثبت یا منفی، حتی اگر بهترین و زیباترین اتفاق زندگیت هم باشد، گاه تمام وجودت را تسخیر میکند. اگر ندانی چطور با ترس و دلهره هایت روبرو شوی، و اگر کسانی را نداشته باشی که آرام به تو گوشزد کنند که چقدر از پتانسیل ها و قدرت خودت غافل مانده ای، ترس چون موریانه ای میشود که به زندگیت میزند و نابود میکند تمام لحظاتت را. باید قوی بود، باید با ترس ها روبرو شد و باید آنقدر صبور بود تا زمان بگذرد و بگذرد و خیلی چیزها را در ظرف خود حل کند.
خدایا شکرت که مسیر را برام روشن میکنی، خدایا شکرت که پیشاپیش من قدم بر می داری و موانع را از سر راهم بر می داری. تو که هستی نقشه راه برام مشخصه، من قوی هستم، من باهوش هستم، من تحصیلکرده هستم، من دارای روابط رویایی هستم، من دارای شغل ایده آلی هستم، من سالم و سرحال هستم، من داری زیبایی ظاهر و باطن هستم، من راستگو هستم، من درستکار هستم، من بسیار مهربان و صبور هستم...
مهمان نوازی و رفتار دوستانه
وقتی
یک زن بتواند با آغوش باز پذیرای دوستان و خانواده همسرش باشد مقام و
منزلتش نزد همسرش چند برابر می شود. مردها خصلت مهمان نوازی و از خودگذشتی
را در زنان می پسندند.
از سکوت همسرتان نهراسید
مرد
ها دوست ندارند تمام مشغله های کاری و فکری خود را با همسرشان در میان
بگذارند و سکوت می کنند بهتر است در این مواقع از سکوت همسرتان آشفته و
نگران نشوید و به او فرصت دهید تا تنها باشد و با آرامش به موضوع فکر کند.
 
ویژگی زن خوب
 
 »فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ »
  آری خداوند بشارت داده شنونده ای را که خوب می شنود و برمی‌گزیند بهترینش را...
  پس تکلیف شنونده، خوب شنیدن است اما گوینده چه تکلیفی بر دوش دارد؟!
 "خوب گفتن"و "خوب به گوش رساندن" و چه بسا دومی کاری دشوارتر باشد، چرا که در دنیای امروز هجوم اخبار و اطلاعات، بازار شایعات را گرم و افراد را آماج اتهامات ناروا قرار می دهد.
   از این رو بر آن شدیم تا جمعی از دغدغه‌م
درست مثل اثر انگشت، تعریف ها هم آدم به آدم فرق می کنن. وقتى من می گم «عشق»، دارم راجع به تجربه اى حرف می زنم که شاید تو تا آخر عمرتم مزه اش نکنى. و وقتى تو بگی «درد»، حتما به چیزى اشاره می کنى که شاید من هیچوقت بهش نزدیک هم نشم. .مدتیه به رخ نمی کشم. هیچکس شبیه من صبور نبوده؟ هیچکس مثل من عاشق نشده؟ هیچکس مثل من نارو نخورده؟ هیچکس اندازه من سختی نکشیده ؟ مدتیه تماشا می کنم و ساکت، منتظر دستِ جدیدِ بازى روزگارم. بازى خوبش، یا شاید بدش. که حتما قراره
خشم انقلابی داریم امّا «صبر انقلابی» هم داریم یکی از موانع تحقق آرزوهای بزرگ انقلاب بی‌صبری است. بعضی از فعّالیت‌هایی که برادر ها و خواهرهای خوب انقلابی یک جاهایی انجام می‌دهند، ناشی از صبور نبودن است؛ صبوری لازم است؛ بله، خشم انقلابی داریم امّا صبر انقلابی هم داریم. #رهبری @Rasoulkhalili 
همون قدر که تنبیه چیز ناخوشایندیه، تشویق هم هست. احساس خوبی بر می انگیزه، و همین باعث می شه که اشتباه بودنشو نفهمیم.
مسیله اینه که باید متوجه بود که به آدما نباید جهت داد، بذاریم راه خودشونو برن. حالا چه خوشایند ما باشه و چه نباشه.
یه مسیله دیگه هم اینه که شاید باید تمام این قضایا رو به پای گوینده گذاشت. در واقع گوینده داره با احساساتش دست و پنجه نرم می کنه در اون لحظات. و خب به شنونده ربطی نداره جز اینکه اگه بخواد در کنار گوینده و احساساتش قرار
 میگفت :من آخرین عروس بودم ،بدون هیچ دلیلی  تو سرم میزد ومیگفت خاک تو سرت:|
چند باری خوابم برد ،نتونستم برای همسرم چایی درست کنم ،از سماور اونا چایی ریختم ،با کلی اخم منو از کارم پشیمون کرد
میگفت سالها بعد که مستقل شدیم وقتی خونشون میرفتیم باید جلوی در بچه رو خودم بغل میکردم چون اگر بچه ها رو تو بغل پدرشون می دید ناراحت میشد ...
و...
حالا که من عروسش شدم خیلی درک بالایی داره و از تمام بچگیام با خوش اخلاقی گذشت میکنه...
اخلاق بد دیگران شما رو میسازه
 
 »فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ »
  آری خداوند بشارت داده شنونده ای را که خوب می شنود و برمی‌گزیند بهترینش را...
  پس تکلیف شنونده، خوب شنیدن است اما گوینده چه تکلیفی بر دوش دارد؟!
 "خوب گفتن"و "خوب به گوش رساندن" و چه بسا دومی کاری دشوارتر باشد، چرا که در دنیای امروز هجوم اخبار و اطلاعات، بازار شایعات را گرم و افراد را آماج اتهامات ناروا قرار می دهد.
   از این رو بر آن شدیم تا جمعی از دغدغه‌م
تازه فهمیدم چقدر در اشتباه بودمهمیشه فکر می کردم تو یک قدم جلوتری
دیروز فهمیدم آن یک قدمی که عقب بودم مانع دیدن آغوش باز و قدم های پیوسته ات بود
الان که با هم در دریای افکار قدم میزنیم رد 9 قدم از تو را جلوتر از خود میبینم
یقین دارم آنقدر صبور نبودی تا منتظر آن یک قدم از سوی من باشی و آن را نیز خودت برداشتی*
+
شب میلاد فکر کردم فقط من دلتنگم
توی معراج به خیال اینکه تنها خواهم بود نشستم اما سرشار از خاطرات شهدا و امام رضا شد در کنار جمع کوچکی که به
گاهی‌اوقات در زبان فارسی برای گرفتن تأیید گفته‌های خود از جانب شنونده یا خواستن نظر او، در آخر جمله‌ی خبری از جملات کوتاه پرسشی «مگه نه» و «اینطور نیست» استفاده می‌شود که به اصطلاح بدان "سوال ضمیمه" (در اینگیلیسی: question tag) می‌گوین. در زبان گیلکی این وظیفه بر عهده فعل «نیه» است. چند مثال:
 
ایمروزِ هوا دیروزِ جا سردتره، نیه؟(فارسی: هوای امروز از دیروز سردتره، اینطور نیست؟)
 
تی پئر بانک کار کؤنه، نئه؟(ف: پدرت بانک کار می‌کنه، مگه نه؟)
 
 تی
خبری خوب برا ذوب آهن اصفهان؛با تصویب هیئت وزیران، تا پایان سال ۹۸ ذوب آهن می تواند بدون تشریفات مزایده یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار تن سنگ آهن خریداری کنداین تسهیلات پس از تحقق ۵ شرط تا ۴ سال قابل تمدید است.
نماد ذوب از کم ریسکهای بازار است که به سهامدران صبور توصیه به خرید دارم برای دریافت سیگنالهای خرید شارپ به شماره 09193398873 در تلگرام پیام دهید
اینکه الان اینطوری میکنن بده، زشته حق داری ناراحت بشی، اما خوب فکر کن، قبلا کم باهات مهربونی نکردن، کم سنگ صبور نبودن کم تلاش نکردن که بهت خوش بگذره، یادت میاد؟ خوب فکر کن قبلا نشده که خودتم اشتباه کنی؟ نشده رفتارت زشت باشه؟
اونا آدمن، اتو هم همینطور 
میبینی همه ممکن الخطاییم به شرط مجازات
از خودت شروع میکنی؟ دوس داری شروع کنی جبران کردن اشتباهات خودت ؟ این به سعادتمندیت نزدیکتر نیست ؟
اینطوری قشنگتر و شایسته تره درسته؟
آفرین که این راهو ا
در میان مردمی
با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت،
مرگ عشق
گفتگو از "مرگ انسانیّت " است
فریدون مشیری
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
موعظه و حکمت: «تفاوت موعظه و حکمت در این است که حکمت تعلیم است و موعظه تذکار، حکمت برای آگاهی است و موعظه برای بیداری، حکمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت، سر و کار حکمت با عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل و عاطفه، حکمت یاد می‌دهد و موعظه یادآوری می‌کند، حکمت بر موجودی ذهنی می‌افزاید و موعظه ذهن را برای بهره‌برداری از موجودی خود آماده می‌سازد، حکمت چراغ است و موعظه باز کردن چشم است برای دیدن، حکمت برای اندیشیدن است و موعظه برا
روز ۲۴ مهر۹۷ شنونده سخنان استاد حسن عباسی عزیز بودیم . موضوع برنامه .زندگی دوم جامعه دوم بود و بخشی از جلسات ۳۰۰تا۴۰۰ کلبه کرامت یا موضوع سبک زندگی و زنای ذهنی ارائه شد . کلبه کرامتهای کامل رو از سایتشان دریافت کنین
این جلسه در سالن اجتماعات مجموعه انجمن اسلامی دانش آموزان در خیابان ابوحامد کرمان برگزار شد ... 
در دورهٔ ابتدایی با مفاهیم حساب و هندسه آشنا شدید. در دورهٔ اوّل متوسطه از دانش ریاضی خود استفاده می‌کنید و آن را به کار می‌برید تا معلومات ریاضی خود را افزایش دهید؛ اما چگونه باید ریاضیات را آموخت؟برای یادگیری ریاضی، خودتان دست‌به‌کار شوید؛ در کلاس نقش فعّالی داشته باشید؛ فقط شنونده بودن کافی نیست. فعالیت‌های کتاب درسی به شما کمک می‌کنند تا در جریان کلاس سهیم باشید. متن فعالیت‌ها را با دقّت بخوانید و به‌صورت فردی یا گروهی کارهای خوا
یا رحمان 
من یه آدم زود رنجم و آرام و البته خسته ... 
من یک فاطمه ی خسته م این روزا تا یک فاطمه ی خوشحال 
حالم از این روزا داره بهم میخوره اما مجبورم به اظهار خوب بودن ... 
من جایی باختم که فکرکردم دارم به آرزوهام میرسم ... 
من خیلی وقته صبر کردم و خسته شدم 
اما انگار باز هم باید صبور باشم 
و تنها تو خدای مهربان من از دل ها و رفتار ها و قصد های آگاهی 
و دلم فقط به بودن خودت گرم میشود از سردی این روزها 
موقعه ظرف شدن بهت گفتم پناه من فقط خودتی خدا 
و تا
روزانه یا در طول هفته موسیقی‌های مختلفی را می‌شنویم. ممکن است پاپ باشد یا کلاسیک، راک، محلی یا الکترونیک و مدرن. اما آنچه ناخودآگاه رخ می‌دهد، نوع شنیدن هرکدام از این موسیقی‌هاست. واکنشی که انسان در مقابل هر سبک از موسیقی نشان می‌دهد. یا به بیان استاد «نادر مشایخی»: شِنَوِش - روشِ شنیدن.
مثلا در یک کنسرت راک، نشستن روی صندلی و با دقت گوش دادن آن‌چنان متعارف نیست! این نوع موسیقی شما را وامی‌دارد با آن تعامل داشته باشید و هم‌گام و هم‌ضرب ب
مروارید، درست ده سال پیش خودمه. همون قدر ظریف و شکننده، همون قدر صبور و با اراده، همون قدر محجوب و حرف گوش کن، همون قدر رویا پرداز و عاشق زندگی و اگه پای غرورم نذارید، که واقعا ندارم، همون قدر باهوش و با استعداد. درست زیر همون فشار و محدودیت هایی که قرار بود سقف آرزوهام رو کوتاه تر کنه. شاید به نظر مضحک بیاد اما حس میکنم سرنوشت، مروارید رو سر راه من قرار داده تا بگه: خب! فکر کن زمان ده سال به عقب برگشته حالا چه کار می کنی؟
با خودم فکر می کنم چند تا
کتاب سطرهای انفرادیشاعر: محنا امیری

تنها نشسته است غمی در اتاق منفنجان و چای کهنه دمی در اتاق منتو نیستی و خیس شده چشم پنجرهباران گرفته است کمی در اتاق منچون آفتاب بود ولی ساکت و صبورمی زد غروب ها قدمی در اتاق منوقتی به جای خاطره ها مانده جای تواین روزها صدای بمی، در اتاق من...!حس می کنم که گردنه ای سخت پیش روستجا مانده است پیچ و خمی در اتاق منبا واژه های توی سرم رنج می کشدهر پنجشنبه عصر غمی در اتاق من
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینس

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها